بسم الله مهربون :) بگذار شعر بگویم کمی آرام شوم من تو را جار زنم شاعر بد نام شوم بگذار شهر بفهمد که تو را میخواهم من از آن لحظه که درگیر تو ام گمراهم من هنوزم که هنوز است کمی میترسم از ته کوچه ی بن بست کمی میترسم ترسم این است نخواهی من و تو ما بشویم یا که دل بسته ترین آدم دنیا بشویم ترسم این است ندانسته مرا پس بزنی تو نمیدانی که نزدیک تر از من به منی تو نمیدانی اگر غم بخوری میمیرم از م,ترسم,نخواهی,بشویم,بسته,ترین,دنیا,بشویم ...ادامه مطلب