دانشگاه نوشت :)

ساخت وبلاگ
بسم الله مهربون :)

+طی این سه ترم ، دیروز برای اولین بار رفتم سالن ورزشی دانشگاه . یعنی وای بر من که تا حالا نرفته بودم :| اصلا فک نمیکردم این همه بزرگ و مجهز و جالب باشه ...

+دیروز که رفته بودم بیرون ، یکی از بچه هارو دیدم ، با یه ترم پنمجی اومده بود کافه ! اصلا به روی خودم نیاوردم ، حتی نگاهشونم نکردم که بخوام سلام و احوال پرسی کنم ! به من چه آخه ؟ والا به خدا . تازه تجربه ثابت کرده هرچی کمتر کنجکای کنی ، کمتر دردسر داری و میری به حاشیه ...

+تنهایی کافه رفتن خیلی خوبه . یه فرصت مناسبه که قشنگ فک کنی به زندگیت ...

+ سه تا استاد ، پاتولوژی رو درس میدن بهمون . این استاد جدیده یا نمیاد ، یا وقتایی که میاد نیم ساعت بیشتر درس نمیده ! امروز ساعت 8:20 اومد ، ساعت 9:10 هم کلاس تعطیل شد . بعد من دیگه کلاس نداشتم تا ساعت 1:15 که نوبت گروه ایمنی عملیمون بود ... دیگه برگشتم خونه ، باز دوباره واسه 45 دیقه رفتم دانشگاه :|

+تمام برنامه هام ریخته بهم . چه درس های دانشگاه چه غیر دانشگاه ! میان ترما چی بودن این وسط ؟ هرچی سعی میکنم مسلط شم به اوضاع نمیشه !

+و همچنان ذهن من آشفته و درگیر ... از تمرکزمم که دیگه نگم اصن :| 

+الهی که بخواین و بشه :) خیلی خیلی ممنونم از لطف و محبت دوستانی که حالم رو پرسیده بودن :)
توی عنوان هم تاکید میکنم که اگه حساسید نرید ادامه ی مطلب !...
ما را در سایت توی عنوان هم تاکید میکنم که اگه حساسید نرید ادامه ی مطلب ! دنبال می کنید

برچسب : دانشگاه, نویسنده : 1here-under-rain1 بازدید : 83 تاريخ : شنبه 4 آذر 1396 ساعت: 11:57