این داستان : پاتولوژی عملی ...

ساخت وبلاگ

بسم الله مهربون :)


یکی از بزرگترین مشکل های من درس خوندن توی ماه رمضون بوده و هست . کلا فقط صبح ها میتونم یه ذره بخونم به اضافه شبا از 11 به بعد ...

از بافت عملی خلاص شدیم ، افتادیم توی دام پاتولوژی عملی :| خود پاتولوژی تئوری رو دوست دارم و برام شیرینه ولی واقعا عملیش سخته . از این 21 تا لام به نظر من حداقل 15 تاش شبیه همن دی: 

بار دومه که دارم فیلم ها و عکس ها رو میبینم ، هرچی استاد توضیح میده که مثلا این قسمت میتوز رو داریم و ... من همش " کو؟!کجاست؟!" گویان فلش استاد رو دنبال میکنم :|

یه کمی هم برای خوندنش گیجم و هنوز دستم نیومده چطور بخونم ، فکر میکنم با بافت یه کمی متفاوته خوندنش !

این ترم واقعا سنگین بود . ترکیبی از سروگردن و پاتولوژی و میکروب و ... . واقعا پزشکی یه عشق بزرگ و عمیق میخواد . یه علاقه ی واقعی و نه بر حسبِ جو موجود توی جامعه و به خاطر سنگینیِ اسم و جایگاهش ، که بشه این همه درس های نه چندان جذاب رو خوند و به ذهن سپرد ... تازه دنیای بعد از دانشگاه و رشته ی پزشکی واقعا با اون چیزی که خیلی هامون قبل از دانشگاه و زمان کنکور تصور میکنیم زمین تا اسمون متفاوته ...



+ کامنت ها توی اولین فرصت جواب داده میشن ، ببخشید :)

+ الهی که بخواین و بشه :)

توی عنوان هم تاکید میکنم که اگه حساسید نرید ادامه ی مطلب !...
ما را در سایت توی عنوان هم تاکید میکنم که اگه حساسید نرید ادامه ی مطلب ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1here-under-rain1 بازدید : 103 تاريخ : پنجشنبه 10 خرداد 1397 ساعت: 20:37