کاش میتونستم این مسئولیت رو قبول نکنم!

ساخت وبلاگ

بسم الله مهربون :)

یک:

بدون ورزش واقعا زندگیم مختل میشه. این سه ماه که اینترن داخلی بودم نشد درست و حسابی ورزش کنم. نتیجه اش اینه الان به شدت ضعیف شدم. دو دقیقه میدوام احساس میکنم دارم جان به جان آفرین تسلیم میکنم! فکر کن چقدر باید زحمت بکشم دوباره برگردم به اون زمانی ‌که یک ساعت پیوسته میدوییدم. 

سه:

چندماه دیگه فارغ التحصیل میشم و استرسِ مسئولیتش من رو پیر کرده. پزشکی اینجوریه که به محض اینکه مریض به تو مراجعه میکنه دیگه مسئولیتش با توعه و این مسئولیت با خارج شدنش از مطب از تو سلب نمیشه و همچنان حقی به گردن تو داره. من میخوام اون پزشکی باشم که وجدان داره، که دلش میسوزه، که از همه مهمتر با سواده ولی وقتی به مسیر اینترنی نگاه میکنم میبینم انقدر چیزای بیهوده و مسخره از ما خواستن و به ما یاد دادن که من الان ممکنه نتونم نسخه ی یه بیماری ساده رو هم بنویسم.

چهار: 

وسواس این حلال و حروم خوردنه بدجوری اذیتم میکنه. میگفت از بوتاکسش راضی نیست. درحالی که من قبلش بهش توضیح داده بودم این چروک ها با بوتاکس برطرف نمیشن. اما همینکه گفت راضی نیستم باعث شد پولش رو تمام و کمال بهش برگردونم هرچند که حق با اون نبود. ولی دلم نمیخواست سر سوزنی از درآمدم پول ناراضی باشه. یه لحظه فکر ‌کردم نکنه من به اندازه ی کافی براش توضیح ندادم و توجیهش نکردم؟! 

دو:

فردا اولین کشیک اطفالمه. امیدوارم آسون و راحت بگذره. توی حمله ی میگرنم و ترکیب کشیک و میگرن سم ترین ترکیب دنیاست!

پنج:

اینکه بعد از داخلی و کشیک های فوق سنگین و مورنینگ های وحشتناکش که از بازجویی هم بدتر بود دارم میرم مسافرت، خیلی خوشحالم میکنه.

توی عنوان هم تاکید میکنم که اگه حساسید نرید ادامه ی مطلب !...
ما را در سایت توی عنوان هم تاکید میکنم که اگه حساسید نرید ادامه ی مطلب ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1here-under-rain1 بازدید : 42 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1402 ساعت: 17:40