+عاقا من همه ی درسامو پاس شدم ^.^ تازه مشروطم نشدم D;
+کلا از آدم های باهوش خوشم میاد :) خیلی خیلی ... از حرف زدن باهاشون واقعا لذت میبرم ... تا حالا هزار دفعه خواستم الف رو گیر بندازم نشده D; اصن لعنتی خیلی حواسش جمع عه :|
+تا میتونید برجک پسرای اطرافتونو بزنید ! به همین برکت قسم راست میگم دی:
کلا با هیچ پسری در صلح نباشید -_-
+داداشم زنگ زد ، گفت اون پوشه سفیده رو بیار پایین ... منم بهش گفتم حوصله ندارم بیام پایین خودت بیا ببرش :| بعد گفت پس بندازش پایین میگیرمش ... منم عین اسکلا عقلم نرسید حداقل بذارمش توی پلاستیکی چیزی ، همین جوری پرونده پوشه رو انداختم پایین ~_~ به محض رها کردنش ورقه بود که هرکدومش میرفت یه طرف D; خنده مم گرفته بود ، داداشم میخندید میگفت تنبلی کردی حالا زحمتت دو برابر شد باید بیایی کمک جمع شون کنیم :| بدبختی اینجا بود چندتاشون گیر کردن بالای درخت D; با دسته تی انقد زدیم به درخت که درخته اگه میتونست یکی میبست بیخ گوشمون ... ولی خیلی خندیدیم :) چون داداشم با تی یکی میزد به درخت یکی میزد به من :| :))
+لبخند !
+نمیدونم کی وقت بشه کامنت هارو جواب بدم :) به خدا خیلی وقتم کمه ... فقط میام مینویسم و میرم :| :)
توی عنوان هم تاکید میکنم که اگه حساسید نرید ادامه ی مطلب !...برچسب : نویسنده : 1here-under-rain1 بازدید : 117