خسته ، له ، داغون ولی حال دلم عالی :) پر از انرژی و امید و انگیزه !
هان ای طبیب عاشقان دستی فروکش بر برم
تا بخت و رخت و تخت خود بر عرش و کرسی بر برم
بر گردن و بر دست من بربند آن زنجیر را
افسون مخوان ز افسون تو هر روز دیوانه ترم
خواهم که بدهم گنج زر تا آن گواه دل بود
گر چه گواهی میدهد رخسارهٔ همچون زرم
ور تو گواهان مرا رد می کنی ای پرجفا
ای قاضی شیرین قضا باری فروخوان محضرم
بیلطف و دلداری تو یا رب چه می لرزد دلم
در شوق خاک پای تو یا رب چه می گردد سرم
پیشم نشین پیشم نشان ای جان جان جان جان
پر کن دلم گر کشتیم بیخم ببر گر لنگرم
گه در طواف آتشم گه در شکاف آتشم
باد آهن دل سرخ رو از دمگه آهنگرم
هر روز نو جامی دهد تسکین و آرامی دهد
هر روز پیغامی دهد این عشق چون پیغامبرم
در سایهات تا آمدم چون آفتابم بر فلک
تا عشق را بنده شدم خاقان و سلطان سنجرم
ای عشق آخر چند من وصف تو گویم بیدهن
گه بلبلم گه گلبنم گه خضرم و گه اخضرم
+++ یه عالمه میوه آورده طبقه بالا ، با دیدن اون هندونه ها نورافکن توی چشمام روشن شد :)) انصافا وقت نداشتم بمونم پایین میوه بخورم :) کتابخونه م رو نگاه میکنه ، غزلیات و برمیداره ، شرو میکنه به خوندن :)
همونجوری که تند تند تیکه های بزرگ و خنک هندونه رو میفرستم بره پایین و با دهن پر میگم بلندتر بخونه !
هم به شعر گوش میدم و هم به اتفاقات اخیر فک میکنم ... به آینده ای که امروز با تلاش و با دستای خودم دارم میسازمش ! ته دلم ذوق میکنم ، نیشم باز میشه و ^___^ طوری وار یه لبخند میزنم ، هندونه میپره توی گلوم ، شعرو قطع میکنه میگه الحمدلله که دیوونه شدی ! :))
+ :)
توی عنوان هم تاکید میکنم که اگه حساسید نرید ادامه ی مطلب !...برچسب : نویسنده : 1here-under-rain1 بازدید : 232