میرفت و گرد راهش از دود آه تیره ، نیلوفرانه در باد پیچیده تاب خورده ...

ساخت وبلاگ
بسم الله مهربون :)

+ خب دیشب خیلی یهویی تصمیم گرفتم نرم دانشگاه . امروز پیام دادم به نماینده گفت تعداد بچه ها خیلی کمه ولی استاد اومده داره درس میده ، حضور غیاب هم کرده !

+ صبح رفته بودم ورزش ، یه خانوم و آقای جوونی هم اومده بودن ، نمیدونم چی شد یهویی دعواشون شد ! یعنی آقاهه یه جوری فحش میداد و خانومه رو کتک میزد که اصن واقعا غیرقابل باور بود ! 

+فرداشب تولد پسرخالمه ، دیشب خالم زنگ زد برای جشن دعوتمون کرد . از الان میدونم قراره برم چه مهمونی و چه جمعی . خدایا خودت هوای منو داشته باش لطفا.

+امشب شام دعوتم :) واقعیت اینه که کلی کار دارم و واقعا دوست نداشتم برم ، ولی فک کنم حداقل 5 باری بهش گفته بودم وقت ندارم ، یعنی دیگه خودم خجالت میکشیدم بگم نمیام :-|

+حجم برنامه ی امروز انقد زیاده که عمرا تموم شه ، تازه شب هم که از ساعت 7 دیگه رسما هیچی ... فردا شبم همین طور حتی ... 

پ.ن : عنوان اهنگی هست که دارم گوش میدم :)
+حال دلتون خوب *_*

توی عنوان هم تاکید میکنم که اگه حساسید نرید ادامه ی مطلب !...
ما را در سایت توی عنوان هم تاکید میکنم که اگه حساسید نرید ادامه ی مطلب ! دنبال می کنید

برچسب : میرفت,راهش,تیره,نیلوفرانه,پیچیده,خورده, نویسنده : 1here-under-rain1 بازدید : 82 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 18:06