شرایطم وحشتناکه ولی عمرا بذارم به تلاشم غلبه کنه =))

ساخت وبلاگ
بسم الله مهربون :)

+چند روزی بود کنترل اوضاع از دستم خارج شده بود . انقد همه چی ریخته بود بهم که خودمم نمیدونستم دارم چیکار میکنم . دو هفته ای بود که فقط و فقط درس های دانشگاه رو میخوندم ! چندساعت پیش با عشق نشستم دوباره فصلا و تعداد تست هارو مشخص کردم . همه چی رو مشخص کردم ، دقیق و با جزئیات نوشتم که قراره چکار کنم ؟ چی بخونم ؟ چی نخونم ؟ تا عید چیارو جمع و جور کنم ؟ با دانشگاه چطوری قراره کنار بیام ؟ الان کجای راهم ؟ ذهنم منظم شده . کیف میکنم اصن =)) اصلا نتیجه برام مهم نیست . فقط نمیخوام دست از تلاش بکشم که بعدا حسرت بخورم و خودم رو سرزنش کنم ... نیاد اون روزی که شرمنده ی خودم بشم ! حتی اگه نشه هم میام با افتخار مینویسم نشد ! ولی فقط تلاش کنم ... همین ! که با خیال آسوده بزنم رو شونه ی خودمو بگم بیخیال دختر ، تو تلاش کردی ... ناراحتش نباش...

+ظهر بعد دانشگاه درحالی که هیچ برنامه ای هم براش نداشتیم خیلی یهویی طور با نازنین و مهدیه رفتیم یکی از بهترین رستوران های شهر ... لعنتی انقد گرون بود که حتی دلم میخواست آخرین دونه ی برنجمم بخورم =)) به هر حال واسه ما که بچه مایه دار نیستیم سالی والی یه بار پیش میاد اینجوری خودمون رو تحویل بگیریم . مهم بود تا مرز ترکیدن بخوریم d;

+امشبم مهمون داریم و خب خیلی خوشحالم . الف جان با خونواده میان ، قراره که حسابی ازش کمک بگیرم و باهاش حرف بزنم :))

+الهی که بخوایین و بشه :)
توی عنوان هم تاکید میکنم که اگه حساسید نرید ادامه ی مطلب !...
ما را در سایت توی عنوان هم تاکید میکنم که اگه حساسید نرید ادامه ی مطلب ! دنبال می کنید

برچسب : وحشتناکه, نویسنده : 1here-under-rain1 بازدید : 66 تاريخ : شنبه 4 آذر 1396 ساعت: 11:57